همشهری آنلاین - بهاره خسروی : آموزشهای مکتبخانهای از همان دوران تسلط خلفای اسلامی در ایران آغاز شد. مکتبخانهها اغلب اتاق بزرگی در گوشه مسجد،حجره یا خانه مکتبدار بود. این مکتبخانهها ظاهری کاملا ساده داشتند و فضای آن اغلب با حصیر، نمد یا گلیمهای فرسوده و کهنه، چند میز کوتاه برای دانشآموزان و تشکچههایی از جنس گلیم، گونی و جاجیم بود که هر دانشآموز برای خود از خانه میآورد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
مکتبدارهای مرد را میرزا یا ملاباشی و زنها را ملاباجی میگفتند. بچههای خوابآلود، صبحانه را نصفه و نیمه با یک استکان چای، از ترس دیر رسیدن به مکتب و فلک میرزا، بهسرعت سرمیکشیدند. بقچه میبستند و راهی خانه ملاباشیها یا ملاباجیهای مکتبخانه میشدند تا به ضرب و زور چوب و فلک، دو سه خطی خواندن و نوشتن یاد بگیرند. بچهها و کتابهای «عم جزء»،«عاق والدین»، «گلستان و بوستان سعدی»، قلمدان و دوات را همراه بقچه با چاشت و تشکچه زیرانداز، در «هیبه» میریختند. البته زمستانها، منقل هم برای تامین گرمایش کلاس درس به وسایل داخل هیبه اضافه میشد. هیبه، خورجین کوچکی از نوع «جاجیم» بود که بچهمکتبیها کتاب و دفتر و نوشتافزارشان را داخل آن میگذاشتند و راهی مکتبخانه میشدند.
درس نخست دانشآموزان مکتبخانه «سه پاره» بود. این کتاب شامل حروف الفبا و سورههای کوچک قرآن بود. بدون هیچ مقدمه و پیشفرضی از کلمات و حتی نوشتن روی تختهسیاه، دانشآموز باید حروف را میشناخت و تلفظ میکرد. آشنایی با حروف ابجد، کتابهای «تاریخ و صاف»، «گلستان سعدی»، «جامع عباسی»، «دیوان حافظ»، «نصابالصبیان فراهی» از کتابهای متداول آموزشی پس از «سه پاره» و «عم جزء» بود که دانشآموزان باید یاد میگرفتند.
مراحل نهایی تحصیل باتوجه به پایان هر کتاب یا شروع مقطع جدید متفاوت بود. برای مثال، اگر قرار بود که فرد نوآموزی نوشتن را آغاز کند، ١٠ الی ١۵ روز پیش از آغاز سرمشق دادن، موضوع را به خانواده او اطلاع میدادند تا علاوه بر تهیه قلمدان، دوات، قلم و کاغذ، برای دهان شیرینکنی ملاباشی هدیهای در نظر گرفته شود. این هدیه دهان شیرینکن، «کله قند روسی» بود که باید به خانه ملاباشی میفرستادند. رایجترین ابزار تنبیه هم «فلک» و ترکه آلبالویی بود که به فراخور میزان غفلت و کوتاهی دانشآموز، ملاباشی از آن استفاده میکرد تا درس عبرتی برای دیگر دانشآموزان باشد.
نظر شما